
جنگ تحمیلی ۱۲روزه با آتشبس، ولو نامطمئن، متوقف شد. افسوس و دریغ از جانهایی که رفت و چه مصیبت بزرگی بر خانوادهها تحمیل شد و ملتی را عزادار کرد. این تهاجم وحشیانه درسهای سیاسی و اجتماعی و دفاعی زیادی داشت که کارشناسان خواهند گفت و امیدوارم که مسئولان به گوش بگیرند. اگر حتی هر فرد یک درس از این جنگ بگیرد، توان آفندی و پدافندی ما جهش بزرگی رو به جلو خواهد داشت.
سالهاست که مسوولان میگویند اقتصاد کشور درگیر جنگ است و با اسم رمز «ما در جنگ اقتصادی هستیم» انواع و اقسام مداخلاتشان را توجیه کرده و هر روز مانع جدیدی در برابر فعالیتهای بخش خصوصی قرار دادند و سد تازهای ساختند؛ کوهی از قوانین و مقررات برپا کردند که هر کدامش متفاوت و متناقض با دیگری بود.
یک درس بزرگ جنگ ۱۲ روزه این بود که متاسفانه مشخص شد نفوذ جاسوسان و خرابکاران و خائنان در عرصه امنیتی و نظامی کشور کم نبوده و احتمالاً تا بالاترین ردهها رخنه کرده است؛ به طوری که فرماندهان ارشد، دانشمندان بزرگ و مراکز حساس ما اینگونه بیدفاع در برابر حملات متجاوز قرار گرفتند. حال چرا نباید باور کرد که احتمالاً بسیاری از میادین مینکاری شده و سیم خاردارها کشیده شده و خندقهای حفر شده بر سر راه فعالان اقتصادی حاصل جریان نفوذ و خیانت در جنگ اقتصادی است؟
با هیچ نگاهی و از هیچ زاویهای، این همه چالش و مانع و توقفهای بیخود و بیجهت در چرخه تولید و تجارت، از ثبتسفارشها و تخصیصهای چندین و چند ماهه گرفته تا تکثیر بیپایان سامانههای بیهوده، محصول حکمرانی متعارف و مدیریت معمولی اقتصادی نیست و به نظر میرسد نتیجه نه حتی نتیجه ندانمکاری، که نتیجه خرابکاری باشد.
از این جنگ، همین یک درس بس که راه را بر جریان نفوذ و خرابکار در اقتصاد کشور ببندیم.
✍ هرویک یاریجانیان، رئیس اتاق ایران وارمنستان